پیامبر (ص) : وقتی كسی به خواستگاری می آید که اخلاق و دین اش مایه رضایت است ، به او زن دهید كه اگر چنین نكنید ، فتنه و فساد زمین را پر خواهد كرد.
جستجوی پیشرفته لباس (4020لباس عروس و مجلسی)
نوع لباس
لباس عروس
لباس مجلسی
مدل
همه
مدل لباس طرح A
مدل لباس سلطنتی
مدل لباس ماهی
مدل لباس پرنسس
مدل لباس کلوش
سایر
یقه
همه
یقه پشت گردنی
یقه خشتی
یقه دکلته
یقه دلبری
یقه قایقی
یقه گرد
یقه هفت
یقه یکطرفه
آستین
همه
آستین بدون آستین
آستین کوتاه
آستین سه چهارم
آستین بلند
قد لباس
همه
کوتاه
بلند
دنباله دار
سال
همه
2020
2019
2018
2017
2016
2015
2014
سایر
برند
همه
آنابل
آنایز بریدال
آنترا
ابد محفوظ
ادسو
اسپوزابلا
استلا یورک
الفرد انگلو
الما نویا
الور
الیزابتا پلیگنانو
ایر بارسلونا
ایمپرسشن
برایدز بای هاروی
برتا بریدال
پاپیلیو
پرونویاس
تینا والردی
جاستین الکساندر
جاسمین امپایر
درسارا
دمتریوس
دمینیس
دومو آدامی
رزا کلارا
سایر
سوترو و میجلی
سوفیا تولی
سوییتهرت
فرانک سارابیا
فلارا زایچک
کاسیمینا
کالکتور
کوزموبلا
کیتی چن کوچر
گالیا لاهاو
لاسپوزا
لونا نویاس
مادلین گاردنر
ماریا کارین
مانو گارسیا
مگی سوترو
موری لی
مون چری
میس پاریس
نیکول اسپوز
ونوس
یان استوارت
امتیاز
همه
5-4 ستاره
4-3 ستاره
3-2 ستاره
2-1 ستاره

مصاحبه با پدر ۱۳ ساله – جوانترین پدر ایرانی

ابتدا وارد/عضو شوید
میانگین: 4٫0

“بهزاد آریش” کمی بیشتر ‌از ۲هفته است که پدر شده. همسرش زینب ١۵ سال دارد و خودش ١٣ سال دارد. از عمر ازدواجشان ۲ سال می‌گذرد. سواد ندارد و نمی تواند تخمین بزند همسرش فرزند چندم خانواده است یا متولد چه سالیست !

در میدان شهر محل زندگی اش کارگری می کند. مرتب در طول گفتگو تکرار می کند که زندگی سخت است. پاسخ خیلی از سوا‌ل‌هایم را با “قسمت است و قسمت بود” می دهد.

مصاحبه با پدر 13 ساله - جوانترین پدر ایرانی

مصاحبه با پدر ۱۳ ساله – جوانترین پدر ایرانی

چند سال داری؟

١٣سال

‌همسرت چند ساله است؟

١۵سال

‌فرزندتان دختر است یا پسر؟

پسر

‌چند روزه است؟

١٧‌روزه

‌اسمش چیست؟

امیرصادق

‌چند وقت است که ازدواج کرده ای؟

۲‌سال

‌خودت می خواستی ازدواج کنی یا با اصرار خانواده ازدواج کردی؟

هر دو، هم خودمان خواستیم و هم خانواده گفتند. دختر عمو پسرعموییم.

‌اسمت چیست؟

بهزاد آریش

‌اسم همسرت چیست؟

زینب […]

‌مگر دخترعمو پسرعمو نیستید؟ چرا نام خانوادگی تان فرق دارد؟

پدرم عوضش کرده است

‌درس خوانده ای؟

نه، بی‌سوادم

‌همسرت چطور؟ درس خوانده؟

نهضت [سوادآموزی] می رفت.

الان چطور؟

نه الان نمی رود

‌همسرت می‌تواند از نوزادتان نگهداری کند؟

نه مادرخانمم جورش را می‌کشد. تمیزش می‌کند. می‌شویدش و …

‌شغلت چیست؟

کارگرم

‌کجا کار می‌کنی؟

سر میدان می‌ایستم

‌خرج زندگیتان درمی‌آید؟

خدا بزرگ است و کمک می‌کند، زندگی مان می‌چرخد.

‌کجا زندگی می‌کنید؟

خانه مادر زنم. در پول آب و گاز و برق کمک می‌کنم اما باید اتاق اجاره کنیم. چون پدر زنم فوت کرده و پنج تا بچه‌اند. آنها هم چیزی ندارند.

‌دیگر فرزندان مادر زنت چند ساله اند؟ آنها هم ازدواج کرده‌اند؟

١٣ساله، ١۴ساله، ١٢ساله، ١٨ساله و ٢٠ساله. دوتا از دامادها هم با ما زندگی می‌کنند.

‌همسرت فرزند چندم است؟

پنجم

‌اما تو که گفتی خواهر و برادر ١٢و١٣ساله دارد. یعنی آنها کوچکترند؟

نمی‌دانم

‌پدر و مادرت به شما کمک می‌کنند؟

کمک خرج عروسی مان را دادند، دیگر خودتان می‌دانید گرانی است.

‌پدرت چکاره است؟

پدرم ۶٠سالش است. شغلی ندارد. قبلا فرش و قالیچه می‌فروخت اما حالا ناتوان شده و مستمری می‌گیرد و خرج می‌کند.

‌شما چندتا بچه هستید؟

بابایم دوتا زن دارد. از زن اول پنج تا پسر و یک دختر دارد. مادر من زن دوم است و همین یکی هستم. خواهر و برادرهایم همه ازدواج کرده‌اند.

‌مادرت چندسال دارد؟

٣۵‌ سال.

‌کجا زندگی می‌کنید؟

کرمان، {…… }.

‌برای عقدتان مشکلی پیش نیامد؟ چون سن تو کم است، نیازی به مجوز گرفتن نداشتی؟

نه راحت عقد کردیم. کسی چیزی نگفت.

سخت نبود برایت با این سن کم ازدواج کنی؟ ‌

چرا اما فکر کردم بهتر از این است که معتاد شوم. «ول» شوم. آخر همه جوان‌ها اینجا معتاد هستند. گفتم بروم دنبال زندگی‌ام و سر و سامان بگیرم. کار کنم.

درآمدت ماهانه چقدر است؟

ماهانه نیست. روزی است. روزی ٣٠هزارتومان اما یک روز است، ١٠روز نیست.

‌با این درآمد می‌توانی هزینه‌های پسرت را تامین کنی؟

کم است اما پدر و مادرم کمک می‌کنند، مادر خانمم مستمری می‌گیرد.

‌مادر خانمت خرجی از کجا می‌آورد؟

پدرخانمم عمل قلب باز کرد اما فوت کرد. برج هشت. مادرخانمم دنبال کارهای مستمری است اما هنوز هیچی بهش ندادند.

‌پدر خانمت چه کاره بود؟

او هم کارگر بود. دوتا زن و ده تا بچه دارد. آنها هم زندگی شان پر از مشکل است. همه در زندگی شان مشکل دارند.

‌همسر دوم عمویتان چند ساله است؟

٣٢ سال. سه دختر دارد. آنها شیراز زندگی می‌کنند.

‌عمویت که بیمار بود و خرج زندگی‌اش درنمی‌آید چطور دوبار ازدواج کرد؟ آن‌هم در شیراز؟

قسمت خدا بود خانم. هیچکس نمی‌تواند جلوی قسمت را بگیرد. هیچ‌کس نمی‌داند.

‌از زندگی چه می‌خواهی؟

اینکه نانی دربیاورم و با زن و بچه‌ام بخورم. بتوانم خانه بخرم. همین.

‌دوست‌داری بچه‌ات چه کاره شود؟

دوست دارم باسواد شود. کاری کند که به او افتخار کنم.

‌می‌خواهی چندتا بچه داشته باشی؟

با این وضعیت خرج و گرانی، همین یکی را بزرگ کنم به سرانجام برسانم بس است. خیلی مشکل داریم. حس می‌کنم سخت است؛ زندگی سخت است. بچه کوچک و مریضی و بدبختی. خانه می‌خواهیم. آواره‌ایم. کمک می‌خواهیم اگر مسوولان کمک کنند ممنونشان هستیم. چشم ما به دست آنهاست و دست آنها در دست خداست. کمک کنند خانه‌ای بسازیم و زندگی‌ای به هم بزنیم.

‌خانه خانواده خانمتان کجاست؟

خانواده خانمم در یک پارکینگ زندگی می‌کنند.

‌وسایل گرم‌کننده و سرد‌کننده دارید؟

بخاری نداریم. یک اجاق گاز است که همیشه وسط اتاق روشن است.

‌وسایل خانه چطور؟ یخچال؟ تلویزیون و…؟

یخچال داریم اما تلویزیون نه.

‌چند نفر در آن پارکینگ زندگی می‌کنند؟

هشت نفر خودمانیم، سه تا داماد و سه تا دختربچه یکی از دامادها.

‌متولد چه سالی هستی؟

نمی‌دانم به خدا متولد چه سالی هستم.

‌همسن و سال‌ها و دوستانت تو را می‌بینند چه می‌گویند؟ چه کار می‌کنند؟

همسن‌و‌سال‌هایم بازی می‌کنند. مدرسه می‌روند. هیچی نمی‌گویند. خدا قسمت کند موفق شوند. اگر هم چیزی بگویند می‌گویم قسمت بود. قسمت بود زود عروسی کنم و خدا زود بهم بچه بدهد.

‌دوست داشتی الان مدرسه می‌رفتی؟

بله، دوست داشتم باسواد بودم، اما چون زیر دست نامادری بودیم مارا مدرسه نگذاشتند.

‌مادرت کجاست؟

مادرم طلاق گرفت و رفت. آنها پیر بودند. در روستا زندگی می‌کردند. امکانات نبود. حالا چندسالی‌است آمدیم شهر و امکانات هست.

منبع : روزنامه شرق

نظر بدهید

برای ارسال نظر بایستی ثبت نام / ورود کنید