امام صادق (ع) : هر کس از ترس فقر ازدواج نکند نسبت‏ به لطف خداوند بدگمان شده است. چرا که خداوند مى فرمايد: اگر آنان فقير باشند خداوند از فضل و کرم خود بى نيازشان مى کند.
جستجوی پیشرفته لباس (4020لباس عروس و مجلسی)
نوع لباس
لباس عروس
لباس مجلسی
مدل
همه
مدل لباس طرح A
مدل لباس سلطنتی
مدل لباس ماهی
مدل لباس پرنسس
مدل لباس کلوش
سایر
یقه
همه
یقه پشت گردنی
یقه خشتی
یقه دکلته
یقه دلبری
یقه قایقی
یقه گرد
یقه هفت
یقه یکطرفه
آستین
همه
آستین بدون آستین
آستین کوتاه
آستین سه چهارم
آستین بلند
قد لباس
همه
کوتاه
بلند
دنباله دار
سال
همه
2020
2019
2018
2017
2016
2015
2014
سایر
برند
همه
آنابل
آنایز بریدال
آنترا
ابد محفوظ
ادسو
اسپوزابلا
استلا یورک
الفرد انگلو
الما نویا
الور
الیزابتا پلیگنانو
ایر بارسلونا
ایمپرسشن
برایدز بای هاروی
برتا بریدال
پاپیلیو
پرونویاس
تینا والردی
جاستین الکساندر
جاسمین امپایر
درسارا
دمتریوس
دمینیس
دومو آدامی
رزا کلارا
سایر
سوترو و میجلی
سوفیا تولی
سوییتهرت
فرانک سارابیا
فلارا زایچک
کاسیمینا
کالکتور
کوزموبلا
کیتی چن کوچر
گالیا لاهاو
لاسپوزا
لونا نویاس
مادلین گاردنر
ماریا کارین
مانو گارسیا
مگی سوترو
موری لی
مون چری
میس پاریس
نیکول اسپوز
ونوس
یان استوارت
امتیاز
همه
5-4 ستاره
4-3 ستاره
3-2 ستاره
2-1 ستاره

طلاق از مهندسی که حتی دیپلم نداشت

ابتدا وارد/عضو شوید
میانگین: 4٫0

زن جوان وقتی فهمید که شوهرش به جای مهندس ساختمان ، کارگر ساختمان است ؛ چند روز پس از شروع زندگی مشترکشان به دادگاه خانواده مراجعه کرد تا از شوهرش برای همیشه جدا شود.

زن جوان به همراه شوهرش به شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق خود را ارائه داد. این زن در خصوص علت درخواست طلاق به قاضی گفت: تصور می کردم شوهرم مهندس است اما حالا فهمیده ام که یک کارگر ساختمان است.

وی ادامه داد: یکسال پیش با مهیار شوهرم آشنا شدم. مهیار می گفت که مهندس ساختمان سازی است و کارش آزاد است. او می گفت که وضع مالی خیلی خوبی دارد و می تواند زندگی خوبی برای من فراهم کند. برای همین بعد از گذشت مدتی قبول کردم که با او ازدواج کنم.

زن جوان افزود: وقتی من و مهیار با هم نامزد شدیم ، در دوران نامزدی رضا در پول خرج کردن همیشه مراعات می کرد و خیلی وقت ها می گفت که پول ندارد. از اینکارهای او تعجب می کردم. با خودم می گفتم که یک مهندس ساختمان چرا باید همیشه بی پول باشد. وقتی علتش را از مهیار می پرسیدم می گفت که تازه مهندس شده و هنوز اول راه است. او از صبح تا شب سر کار بود و هر بار با او تماس می گرفتم می گفت که سر ساختمان است. برای همین حرف هایش را باور می کردم.

وی بیان داشت: پس از گذشت ۶ ماه ما با هم ازدواج کردیم. چند روز بعد از عروسی بود که فهمیدم مهیار هیچ وقت مهندس نبوده و اصلا تحصیلات دانشگاهی ندارد. مهیار حتی دیپلم هم ندارد و همه این ها را به من دروغ گفته بود. او کارگر ساختمان بود و وقتی که به من می گفته سر ساختمان است دروغ نمی گفته و در آن لحظه ها سر ساختمان داشته کارگری می کرده است. وقتی حقیقت را شنیدم اصلا معطل نکردم. من با یک مرد کارگر نمی توانم زندگی کنم برای همین می خواهم از او جدا شوم.

بعد از حرف های این زن شوهرش نیز به قاضی گفت: من همسرم را دوست داشتم و به خاطر اینکه نمی خواستم او را از دست بدهم این دورغ را گفتم.

در پایان تلاش قاضی عموزادی برای منصرف کردن آنها از طلاق بی نتیجه ماند و حکم طلاق صادر شد.

منبع : باشگاه خبرنگاران جوان

نظر بدهید

برای ارسال نظر بایستی ثبت نام / ورود کنید